با اینکه خیلی زود رفتم تو رختخواب اما اولش نور تمام قد ماه که می خورد توی چشمم نگذاشت بخوابم. خیلی بیتابم کرده بود. توی تخت سر و ته شدم اما پایه تخت که لق می زد تو این پوزیشن کرم بیشتری می ریخت. صبر کردم تا ماه تشریفش رو ببره اون طرف ساختمون –دقیقا صبر کردمها!- بعد باز سر و ته شدم. در این زمان صدای خانوم همسایه که روزها تا لنگ ظهر می خوابه و عربده هاش از ساعت یک و نیم ظهر تا دو سه شب روی بچه هاش و موضوعات مختلف ادامه داره آرامشم رو حرام کرد. صبح باید هفت و نیم بلند می شدم که به استخر برسم. به جاش هشت و ده دقیقه بیدار شدم. یعنی می خواستم بخوابم ها. اما دیگه خوابم نبرد. گفتم چه کاریه خواب که کوفتم شده حداقل به استخر برسم. به مربیه گفتم کلا فیزیک ضعیفی دارم بهم فشار نیاره اما چون دیر کرده بودم گرم نشده من رو برد قسمت عمیق. دو تا شیرجه که رفتم نفس کم آوردم و داشتم خفه می شدم. گفتم امروز دیگه حروم میشم خیال ملتی راحت میشه از دستم. کلا یک شنبه به معنای کلمه مزخرف رو شروع کردم. یک سری آدمها هستن سرشون به بالش نرسیده خوابشون می بره. بعد بیدار نمیشن باید با جرثقیل بلندشون کنی. اینا اگر از زندگی گلگی داشتن با پشت دست بزنید دهنشونو پر خون کنید! شاعر میگه لذت دنیا زن و دندان بود. اما من اضافه می کنم شکم روان هم بود به علاوه خواب آسان

امروز تولد مازیارفلاحی هست از طرف خودم تولد این خواننده ی با احساسو تبریک میگم...

"قالب جدید کادوی من به مازیار و تمامی طرفداران گلش"

اوایل برنامه بود که علی ضیا در مورد آهنگ قربون مست نگاهت از مازیارفلاحی سوال کرد و مازیارفلاحی در مورد این آهنگ پاسخ داد که سال های پیش من داستان می نوشتم و اسم یکی از این داستان ها شاخه گلی برای علی بود که این ترانه از زبان مادر علی کوچولو به ترانه ای به اسم قربون مست نگاهت تبدیل شد که تو این مدت که آلبوم منتشر شده مورد استقبال طرفداران قرار گرفته در ادامه علی ضیا در مورد ورزشکار بودن مازیار فلاحی پرسید که چطور یک خواننده ی عاشقانه همچین ورزش خشنی را دنبال می کند که مازیارفلاحی درپاسخ گفت که ورزش جزوی از زندگی هرفرد هست و الان دارم سبکی به نام سورنا کار میکنم که یک ورزش کاملا ایرانی هست در ادامه مازیارفلاحی در مورد اسم آلبوم توضیح داد که فضای آهنگ لعنت به من یک فضای کاملا عاطفی و عاشقانه هست ودر حقیقت لعنت به من یک شوخی هست.

دانلود بخش هایی از حضور مازیارفلاحی در برنامه ی ویتامین۳

"قالب جدید وبلاگ تقدیم به تمامی طرفداران مازیارفلاحی"

مانند یک کبریت ...

کبریتی که میداندساخته شده تا سوخته شود ....

گاهی که خیلی غمگین میشوم

گریه نمیکنم

فقط لبخندی کش دار و تلخ به گذر زمان و مختصات مکان حواله میدهم

و بی مهابا پاهایم را تکان میدهم

و خیره به دیوار سفید همیشگیِ روبه رویم میشوم

و پوست لبم را می کنم تا خون بیاید

و موهایم را دور انگشتانم حلقه میکنم

و کنج اتاق می شود خلوتگاهم !

گاهی که خیلی غمگین میشوم

خودم را نوازش می کنم در اوج تنهایی

و خود را در آغوشِ خود رها میکنم

دستانم را لمس میکنم تا بدانم که هستم

و فراموش نشده ام

نمرده ام !

گاهی که خیلی غمگین میشوم

مدتها خود را در آینه مینگرم !

امشب از آن گاهی هاست …

یکی از مشکلات رایج زمان کنکور عقب افتادن از برنامه ای است که برای خود تنظیم کرده اید. دلیل این مسئله هم در دو مورد وجود دارد:۱- برنامه ی شما خیلی آرمانی است و فراتر از توانمندی های شخصی یا شرایط فعلی شماست ۲- وجود عوامل مخل که شما را از اجرای برنامه ی درسی تان باز می دارد.

در مورد دوم عوامل مخل می توانند هر چیزی باشند:تلفن همراه، دوستانی که مدام از ساعات مطالعه ی فراوانشان برای شما می گویند و انرژی شما تحلیل می رود، صحبت زیاد با هم اتاقی ها در خوابگاه، تلویزیون برای کسانی که خانه هستند، تولد ها و مهمانی ها و ... مشترک برای خوابگاهی ها یا کسانی که در خانه درس می خوانند، و ... .

لذا اولین کاری که شما می کنید باید عوامل مخل را شناسایی کنید و جایگاه هر یک را آنقدر جا به جا کنید تا بتوانید به خوبی به ساعات مطالعه ی تنظیم شده تان برسید.

به خودتان اعتماد زیادی داشته باشید:۱- اعتماد داشته باشید که آنچه را که می خوانید یاد می گیرید و می توانید به خوبی در کنکور استفاده کنید. ۲- اعتماد داشته باشید که قادر هستید تا بهمن ماه روزانه ساعات مطالعه ی خوبی داشته باشید و با پشتکار باشید. ۳- اعتماد داشته باشید که سال آینده در یکی از بهترین دانشگاه های کشور گرایش مورد علاقه تان را خواهید خواند.

از خداوند متعال یاری بخواهید. لشکر خداوند بی انتهاست. اگر او بخواهد شما را یاری کند هیچ کسی جلودار نخواهد بود.

با برنامه باشید.

هر بار که از برنامه تان عقب می افتید دوباره بخوانید، برنامه ی کمی آسان تری بریزید و خودتان را ملزم به اجرای آن برنامه کنید.

سعی کنید کمتر بیرون بروید. برای خرید لوازم التحریر، اجناس و کارهای ضروری و ... سعی کنید در زمانی بروید که واقعا خسته اید. مثلا نزدیک غروب. از ابتدای صبح نزنید بیرون که کل روزتان گرفته شود.

سعی کنید از کارهای اضافی تا موقع کنکور تا حد امکان کم کنید. مطمئن باشید همه ی کارهای غیر درسی ای که شما دارید ضروری نیستند.

به ساعات مطالعه دوستان و اطرافیان خود توجه نکنید! ممکن است بعد از اعلام نتایج به اعداد عجیب و غریبی بر بخورید و صدها بار به خودتان لعنت بفرستید که چرا ساعات مطالعه ی صاحبان این اعداد شما را سست کرده بود.

خودتان باشید. برای خودتان تلاش کنید.

خودتان را برای دوران درخشان کارشناسی ارشد آماده کنید و برای این آماده سازی پر تلاشی را با توکل بر خداوند متعال تمرین کنید.

...